وینسنت ونگوگ


در سال 1851 تئودور ونگوگ (یک واعظ کلیسا ) و آنا کورنلیا کاربنتوس (دختر یک کتابفروش ) با هم ازدواج کردند . این زوج دارای شش فرزند شدند که وینسنت ویلیام ونگوگ دومین فرزند خانواده بود و در 30 ام مارس سال 1853 متولد شد. محل تولد وی در روستای زاندرت واقع در جنوب هلند است. چهار سال بعد (1857) برادر مورد علاقه وینسنت یعنی تئو به دنیا آمد. وینسنت تحصیلات ابتدایی را در 1861 شروع کرد و در مراحل بعدی تحصیل استعداد خود را در فراگیری زبانهای خارجی نشان داد (زبانهای فرانسه، انگلیسی و آلمانی) در مارس 1868 وی دانشگاه را در میانه سال تحصیلی رها کرد و به زادگاه خود بازگشت در جولای 1869 به کارآموزی در اداره مرکزی دلالان آثار هنری Goupil(در پاریس) پرداخت.

او کارش را در Hague یکی از گالری های این مجموعه به مدیریت عمویش وینسنت آغاز نمود. وی در سال 1873 به شعبه لندن این موسسه نقل مکان نمود و در آنجا بود که برخورد تماس روزانه وی با نقاشی ها و ترسیمات هنری استعداد خفته وی را در این زمینه بیدار نمود. وی در پایان کار روزانه خود به گالری ها و موزه‌های هنری لندن می‌رفت و در دل آثار نقاشی بزرگانی چون Jean-Francois Millet و Jules Breton را تحسین می‌کرد

به مرور زمان وینسنت علاقه به کار خود را ازدست داد و به انجیل روی‌ آورد و بدین ترتیب عملکرد وی در گالری افت محسوسی نمود تا سال 1875 وی دوبار بین شعب لندن و فرانسه Goupil
نقل مکان نمود. بی قراری وی در این سالها باعث می‌شد که مدام در نمایشگاههای هنری Louvre , Salon پرسه بزند و اتاق خود را با انواع آثار هنری مدرسه Hague و هنرمندان Barbizon بیاراید.
در اواخر مارس 1876 وینسنت از Goupil جدا شد و با الهام از یک اشتیاق سوزان درونی تصمیم گرفت کشیش شود و به طور پراکنده فعالیت مختصری نیز در این زمینه انجام داد.
اما رو ح بیقرار او ، به نیت تدریس در یک مدرسه شبانه‌روزی او را مجددا به لندن کشانید و در جولای 1876 شغلی در Isleworth (نزدیک لندن ) برای آموزش و وعظ به وی پیشنهاد شد. در چهارم نوامبر همان سال ونگوگ اولین موعظه خود را ایراد کرد 

لئوناردو داوینچی



لئوناردو داوینچی هنرمند و نقاش ایتالیایی فرزند مرد ثروتمندی بود که در سا ل۱۴۵۲در (وینچی) نزدیک فلورا نس بدنیا آمد. چون پدرش از لحاظ مالی قدرت کافی دا شت لذا لئوناردو نزد پیکر تراش معروف آندرئادی ورگیو به تعلیم پرداخت در سال1483 به میلان رفت ودر آنجا سرپرستی بسیاری از امور دوک اسفورزا را بر عهده گرفت. وی در سال1502 به خدمت سزار بورژویا رفت و از طرف او بعنوا ن مهندس و معمار به بسیاری از شهر های ایتالیا سفر کرد و در بازگشت به فلورا نس چهار سال از وقت خود را صرف یکی از بهترین اثر ارزنده ا ش کرد . این اثر تصویر مونالیزا است که (لبخند ژوکوند) معروف است و بجرات می توان آ ن را با ارزش ترین تابلوی نقاشی جهان دانست . این اثر در سال 1911ازموزهء (لوور) پاریس به سرقت رفت وسروصدای عجیبی به راه انداخت. سارق یک نفر ا یتا لیا یی بود . که می گفت حس وطن پرستی و علا قه به آثار هنری ا یتا لیایی او را بر آن دا شت . که دست به چنین کاری بزند . لبخند ژوکو ند دوباره به لوور عودت داده شد . لئوناردو مردی همه فن حریف بود و در نقاشی/حجاری/معماری/مهندسی/نویسندگی/موسیقی هنر خود را به منصه ظهور رسانید . این استاد عالیقدر مدتها در فکر آن بود ماشینی بسازد که بتوان با آن پرواز کرد. یکی از ارزنده ترین آثار او آخرین شام است که بر دیوار صومعهء سا نتا ماریا در سال 1498ترسیم شده است وی سال1519 در شصت وهشت سالگی در گذشت


 

شهرزاد اصولی

شهرزاد اصولی به سال 1333 در تهران به دنیا آمد . در سال 1354 از رشته نقاشی هنرستان هنرهای زیبای بهزاد در تهران فارغ التحصیل شد و سپس تحصیلات خود را در همین رشته در دانشکده هنرهای تزئینی تهران تا سطح کارشناسی ادامه داد وآنگاه دوره تصویرگری کتاب کودکان را در کالج هنر تورنتو گذراند وپس از یازده سال اقامت و فعالیت حرفه أی در کانادا، به ایران بازگشت و کار نقاشی و تدریس آنرا در وطنش پی گرفت.
اودر سال 1987 به عضویت انجمن نقاشان "نورث یورک "در آمد و هم اکنون عضو انجمن نقاشان ایران است، از بدو تاسیس گروه نقاشان "دنا" مرکب از دوازده تن از نام آورترین بانوان نقاش ایران، از سال 1379به این گروه پیوسته و همراه این گروه در نمایشگاههای بسیاری در کشورهای مختلف داخلی و خارجی شرکت جسته است که از آن جمله می توان به نمایشگاههائی درایتالیا، سویس، اسپانیا، مجارستان، نروژ، فنلاند، چین، عمان، هلند، آلمان، لهستان، دوبی، ابوظبی و سویس (مقر دائمی سازمان ملل متحد در ژنو) اشاره کرد. در داخل کشور نمایشگاههای این گروه در تهران، اصفهان،
رفسنجان و زنجان (مرکز تحصیلات تکمیلی در علوم پایه) برگزار شده است.
شهرزاد اصولی یکی از بنیانگذاران موسسه فرهنگی/ هنری "آوا و نوا" و موسس و مدیر آموزشگاه هنرهای تجسمی اصولی در زنجان است و از تابستان سال 1381 در این موسسه به تدریس نقاشی برای بانوان و دختران همدیارخویش مشغول بوده و کلاسهای او در آتلیه شخصی وی در شهرک غرب تهران نیز از حدود ده سال پیش دایر بوده است. او که تخصص آموزش به معلولین جسمی و ذهنی را دارد، بنیانگذار کلاسهای نقاشی موسسه خیریه رعد در تهران بود و سالها در این موسسه بصورت رایگان تدریس می کرد. 

زندگینامه رامبراند
1606 _رامبراند هارمنز وان راین در پانزدهم ژوئیه در لیدن به دنیا می آید , پدرش یک آسیابان و مادرش دختر یک نانواست .

1620_ در دانشگاه لیدن برای تحصیلات لاتین ثبت نام می کند ولی پس از مدت کوتاهی آن جا را ترک می کند

1621 _3_ در لیدن به شاگردی نقاش نه چندان مشهوری بنام یا کوب وان اسوانن(1571_1638) در می آید .

1624 _ در کا رگاه نقاس تاریخی آن زمان یعنی پیتر لیست من (1538_1633) حضور می یابد.

1625 _ به لیدن بر می گردد و به صورت نقاشی مستقل کارگاهی را در خانه پدری در ودزتیک می گشاید . اولین اثر تاریخ دار * سنگسار سنت استه فن * رامبراند نقاشی می کند .

1626 _ یان لن ونز (1607_1674 )نقاش جوان دیگری از لیدن همکاری ‌چندین ساله را با رامبراند شروع می کند .


1628 _ جرارد دو (1613_ 1675 )اولین شاگرد رامبراند به کارگاه او می رود.

1630 _ پدر رامبراند می میرد


1631 _ رامبراند با هنر یک وان اویلن برخ دلال هنری آمستردام شریک می شود


1632 _ به آمستردام می رود . کا رگاه جدیدش در خانه پدریش برقرار میشود .
مهمترین سفارش خود یعنی تابلوی * درس آناتومی * دکتر تولپ را به اتمام میرساند

1634 _ در ماه مه با سا سکیا وان اویلن برخ که از خانواده بسیار ثروتمند است ازدواج می کند

.
1635_ اولین بچه آنها غسل تغمید می بیند و بغد از یک سال می میرد
رامبراند به کارگاه بزرگ خود در بلوم گراخت , میرود تا بازذه بیشتر ی داشته باشد پرتره خود و ساسکیا را می کشد


1638 _ دومین بچه آنها بغسل تعمید می بیند ولی دو ماه بعد می میرد .

1639 _ سا سکیا و رامبراند به خانه بزرگتری در نزدیکی محله یهو دیان می روند این دوره , موفق ترین و شاد ترین دوره زندگی او به شمار می رود او مجموعه وسیع هنری خود را توسعه می دهد و خانه را از آنها پر می کند .

1640 _ سو مین بچه آنها به دنیا می آید و باز هم می میرد
مادر رامبراند می میرد

1641 _ خدا پسری به آنها می دهد و نام او را تیتوس می گذارند

1642 _ تابلوی شبگردان به اتمام میرسد و ساسکیا به علت بیماری سل می میرد

1642 _5 _ رامبراند روی اچینگ چاپ *شفای بیمار توسط مسیح * مشغول کار میشود
دو نسخه از خانواده مقدس می کشد


1645 _ هندریک استوفل به خانه رامبراند می آید و بعدا امور خانه و نگهداری تیتوس را به عهده می گیرد

1650_ رامبراند مقروض میشود و بستانکاران اموال او را حراج می کنند

1653 _ باز به مققدار بدهی افزوده می گردد و از دوستان پول زیادی قرض می کند . تابلوی تفکر ارسطو در باره مجسمه هومر را به پایان می رساند

1654 _ عقد هنریک استوفل برای رامبراند توسط کلیسا بسته می شود
وضع مالی او وخیم تر میشود

1655 _ تابلوی شستشوی زن در رودخانه و تیتوس در حال مطا لعه را نقاشی می کند

1656 _ رامبراند اعلام ور شکستکی می کند
تابلوی دعا کردن یعقوب برای بچه ها ی یوسف و درس آناتومی دکتر دی من را به پایان می رساند

1657 _8 _ سه جراح عمومی در میکده دوکی سر کرون از اموال رامبراند بر گزار می گردد .

1660 _ در اثر موافقت تیتوس و هندریک جهت راندن بستانکاران , او را بهپیش خدمتی خود بر می گزینند
تابلوی انکار مسیح توسط سنت پیتر را به اتمام میرساند

1661 _ هندریک نا خوش می شود و به خاطر کورنه لیا و صیت می کند رامبراند قیم بچه شود . تابلوی دسیسه ژولیس سی ویلیس را نقاشی میکند

1662 _ تابلوی سران صنف پارچه فروش را به اتمام می رساند

1663 _ هندریک می میرد

1668 _ تیتوس با مادانا وان لور در ماه فوریه ازدواج میکند در ماه سپتامبر تیتوس میمیرد

1669 _ در چهارم اکتبر رامبراند جهان را بدرود می گوید